جعفر عظیمزاده زندانی سیاسی که بااعتصاب غذای ۶۳ روزه اش دشمن ضدبشری آخوندی راواداربه عقب نشینی درمقابل خواسته های بحق اش کرد،
در پیامی ضمن سپاسگذاری از کسانی که در این مدت برای حمایت از وی تلاش کردند این چنین نوشت :
«اما در رابطه با 63روز اعتصابغذا که با اسماعیل عبدی عزیز آن را آغاز کردم مایلم
با تأکید بر پیشگامی چهرههای جنبش معلمان در اتحاد طبقاتی کارگران و معلمان،
اعلام کنم هر چند که در طول این مدت روزهای بسیار سخت و پر مشقتی را پشت سر گذاشتم
اما این مدت در عینحال زیباترین و پرشکوهترین روزهای عمر پنجاه ساله من بود.
زیبا و پر شکوه به این لحاظ که این اعتصاب با همت کارگران و معلمان، تشکلهای صنفی
آنان و فعالان مدنی و اجتماعی و جنبش جهانی طبقه کارگر به یک جنبش بزرگ و نقطه
عطفی در تاریخ مبارزه طبقه کارگر ایران تبدیل گردید. جنبشی که به یقین منشأ تحولات
انسانی و بزرگی در دستیابی کارگران و معلمان و زحمتکشان ایران به مطالبات بر حقشان
خواهد شد.متن پیام جعفرعظیم زاده زندانی سیاسی که ۶۳روزلب به غذافروبست:
ادای احترام میکنم به جنبش بینالمللی طبقهی کارگر، به سازمانها و اتحادیههای
کارگری محلی و بینالمللی در اروپا و کانادا و استرالیا و همهی نقاط دنیا.
ادای احترام میکنم به معلمان سراسر کشور، به کانونهای صنفی معلمان و به فعالان و چهرههای جسور این جنبش بزرگ.
ادای احترام میکنم به معلمان سراسر کشور، به کانونهای صنفی معلمان و به فعالان و چهرههای جسور این جنبش بزرگ.
ادای احترام میکنم به فعالان مدنی و اجتماعی، به فعالان حقوقبشر و آزادیخواه، به زندانیان سیاسی در رجایی شهر و اوین و به جنبش دانشجویی که همواره جنبش کارگری و جنبش معلمان را بهرغم هزینههای فراوان همراهی کردهاند.
ادای احترام میکنم به تشکلها و نهادهای مستقل کارگری و محافل و جمع های کارگری در کارخانهها و یاران عزیزم در اتحادیهی آزاد کارگران ایران که دست در دست هم، دوشادوش کانون صنفی معلمان، خواست پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی کارگران و معلمان و برداشته شدن اتهامات امنیتی از پروندههای فعالان صنفی و مدنی را تبدیل به یک جنبش عظیم کردند.
اما تا آن جا که به مطالبات این جنبش بر میگردد باید بگویم هنوز اتفاق در خور تاملی برای تحقق آنها رخ نداده است. هر چند که معلمان بزرگ ما رسول بداقی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی و علیرضا هاشمی آزاد شدهاند و من امروز در خانهام هستم و این به نوبهی خود شعف انگیز است اما هر لحظه امکان اینکه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی و من به زندان باز گردانده شویم وجود دارد. مهمتر از این، هنوز بهنام ابراهیمزاده و محمد جراحی در زندان هستند و بهرغم هفت سال حبس توأم با رنج و مشقت ناشی از بیماری فرزند بهنام و بیماری محمد جراحی، آنان هنوز آزاد نشدهاند که بایستی فوراً و بیقید و شرط آزاد گردند.
به این معنا باید بگویم جنبشی که در طول نزدیک به سه ماه گذشته شکل گرفته است هنوز در آغاز راه و در خوشبینانهترین حالت در میانه راهی است که بایستی به آن جایی ختم گردد که کارگران و معلمان و پرستاران و همهی زحمتکشان قادر به ایجاد تشکلهای مستقل و سازماندهی و برپایی اعتراضات محلی و سراسری برای دستیابی به مطالبات برحقشان بشوند، بدون اینکه اعتراضاتشان امنیتی بشود و آنان با اتهامات سنگین امنیتی و زندانهای طویلالمدت مواجه گردند.
علاوه بر اینها افزایش دستمزدها مطابق با استانداردهای زندگی امروزی، مزد برابر در ازا کار برابر، حق برپایی تجمع و راهپیمایی، حق برپایی اعتصاب، حق برپایی تشکل مستقل و وجود امنیت شغلی بهمثابه حقوق بنیادین کارگران و معلمان، آن مطالبات حداقلی هستند که بایستی متحقق گردند.
من به نوبهی خود بهعنوان یک جز کوچک از جبنش عظیم طبقه کارگر چه در زندان باشم و چه بیرون از زندان، لحظهای از مبارزه برای تحقق این مطالبات دست بر نخواهم داشت. این مبارزه و تلاش برای دستیابی به مطالباتمان بدیهیترین حق ماست و هیچ قدرتی نمیتواند این حق را از ما کارگران و معلمان سلب کند و به ما بگوید نان نخواهید و خواهان بهبود شرایط زندگی خود نشوید.
و اما در رابطه با 63روز اعتصابغذا که با اسماعیل عبدی عزیز آن را آغاز کردم مایلم با تأکید بر پیشگامی چهرههای جنبش معلمان در اتحاد طبقاتی کارگران و معلمان، اعلام کنم هر چند که در طول این مدت روزهای بسیار سخت و پر مشقتی را پشت سر گذاشتم اما این مدت در عینحال زیباترین و پرشکوهترین روزهای عمر پنجاه ساله من بود. زیبا و پر شکوه به این لحاظ که این اعتصاب با همت کارگران و معلمان، تشکلهای صنفی آنان و فعالان مدنی و اجتماعی و جنبش جهانی طبقه کارگر به یک جنبش بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ مبارزه طبقه کارگر ایران تبدیل گردید. جنبشی که به یقین منشأ تحولات انسانی و بزرگی در دستیابی کارگران و معلمان و زحمتکشان ایران به مطالبات بر حقشان خواهد شد.
No comments:
Post a Comment