قصه ای ازغصه های مادران این وطن درسوگ عزیزترین هایشان
به ریحانه جباری
درآستانه بهار
بلند شو ریحانه عزیزم! بلند شو ریحانه! طناب را خواب دیده ای، دست و پایت در خواب بیخودی هی تکان می خورد و تو هی بیدار نمی شوی.
بلند شو ریحانه! خواب بد دیده ای، مثل من که آن شب دم دمای صبح خواب بد می دیدم و هی چیزی بیخ گلویم را می فشرد. بلند شو ریحانه جانم! دستت را بگذار روی گلویت، نفس بکش و ببین زنده ای. بعد مثل من که آن شب دم دمای صبح سرم را دوباره روی بالش گذاشتم سرت را روی بالش بگذار و بخواب.
بلند شو ریحانه! صدای گریه مادر از پشت در اتاق می آید و جز با دیدن تو خنده به لبهایش برنمی گردد. بلند شو! تو که می دانی اگر باز هم گریه کنی، صدای بقیه درمی آید. بلند شو ریحانه! خواهر و برادرانت در حیاط کوچک دنبال قدم های تو می گردند.
بلند شو ریحانه! آفتاب امروز بهاری است و جان می دهد برای ساعت ها نشستن توی حیاط و هی قدم زدن در چهار وجبی حیاط که دنیای این روزهاست. بلند شو ریحانه! طناب را خواب دیده ای، دست و پایت در خواب بیخودی هی تکان می خورد و تو هی بیدار نمی شوی. بلند شو ریحانه! وقت برای خوابیدن همیشه هست.
این شب انگار تمامی ندارد، انگار تمام این شنبه لعنتی پر از خواب است و کابوس.
ریحانه بلند شو! این شنبه لعنتی باید تمام شود و اگر تو بیدار نشوی همیشه شنبه می ماند، همیشه خاطره طناب می ماند، کابوس می ماند. اگر تو بیدار نشوی، همیشه جایی در حوالی ارس زمین تمام می شود و جهان از حرکت میایستد.
#ایران # تهران #ریحانه جباری #مادران #جهان #طناب_ دار #روز_بهاری
به ریحانه جباری
درآستانه بهار
بلند شو ریحانه! خواب بد دیده ای، مثل من که آن شب دم دمای صبح خواب بد می دیدم و هی چیزی بیخ گلویم را می فشرد. بلند شو ریحانه جانم! دستت را بگذار روی گلویت، نفس بکش و ببین زنده ای. بعد مثل من که آن شب دم دمای صبح سرم را دوباره روی بالش گذاشتم سرت را روی بالش بگذار و بخواب.
بلند شو ریحانه! صدای گریه مادر از پشت در اتاق می آید و جز با دیدن تو خنده به لبهایش برنمی گردد. بلند شو! تو که می دانی اگر باز هم گریه کنی، صدای بقیه درمی آید. بلند شو ریحانه! خواهر و برادرانت در حیاط کوچک دنبال قدم های تو می گردند.
بلند شو ریحانه! آفتاب امروز بهاری است و جان می دهد برای ساعت ها نشستن توی حیاط و هی قدم زدن در چهار وجبی حیاط که دنیای این روزهاست. بلند شو ریحانه! طناب را خواب دیده ای، دست و پایت در خواب بیخودی هی تکان می خورد و تو هی بیدار نمی شوی. بلند شو ریحانه! وقت برای خوابیدن همیشه هست.
این شب انگار تمامی ندارد، انگار تمام این شنبه لعنتی پر از خواب است و کابوس.
ریحانه بلند شو! این شنبه لعنتی باید تمام شود و اگر تو بیدار نشوی همیشه شنبه می ماند، همیشه خاطره طناب می ماند، کابوس می ماند. اگر تو بیدار نشوی، همیشه جایی در حوالی ارس زمین تمام می شود و جهان از حرکت میایستد.
#ایران # تهران #ریحانه جباری #مادران #جهان #طناب_ دار #روز_بهاری
No comments:
Post a Comment