روی بنمای و وجود خودم ازیاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل ودیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم وخانه زبنیاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل ودیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم وخانه زبنیاد ببر
لحظاتی هست که انسانی که قلبش برای ایران وآزادی وطن می طپد وقتی نوشته ای ازمادران داغداردرایران راکه عاشق آزادی هستند رامیخواند دیگر نمیتواند مثل قبل
ازخواندن این نوشته نفس بکشد وزندگی کند
چراکه چیزی ازنویسنده آن نوشته به تومنتقل شده که قلب وروح ات رابه
آتش میکشد و بغضی گلویت رامیگیرد واحساس میکنی که باید یک کاری بکنی
تاکمی آرام بگیری .
دلنوشته های مادران ایران ازمادرامیرارشد تاجمیرشجاع تانوشته های
مادرریحانه جباری قهرمان ودادخواهی مادرسعیدزینالی ومادرستاربهشتی..... ازاین سنخ هستند.
من که تامدتهاطول میکشدتابتوانم دوباره تعادل ام رابدست بیاورم وازته
قلبم به بانیان این جنایتها یعنی رژیم ضدبشری آخوندروحانی وخامنه ای لعنت میفرستم والبته ازاینهمه
عشق واینهمه شجاعت مادران لبریزغرورمیشوم وبه ایرانی بودن خودم باوجود این مادران
وفرزندان دلیرشان افتخارمیکنم وبقول مادرامیرارشدانگیزه پیدامیکنم که با من ماشویم و حقمان را بستانیم و رویایمان را رنگ عشق بزنیم .
این دلنوشته مادرامیرارشد بودکه امروزدرفیس بوک اش بودکه منقلب ام کرد:
برای جوانانم .. باز هم گریه می کنم . چه کسی می گوید اشکهای بی دریغ
من دوای دردم نیست ؟
این قطره هایی که می ریزند . دردانه های دل غمگین منند که می ریزند .
چگونه بخندم که شکوفه های سرزمینم هر روز به بهانه ای پرپر می شوند؟
دیگر حوضی نیست که پر از ماهی
های قرمز زندگی باشد . دیگر آبی نیست که حوضی باشد ............
فرشهایم را فروخته ام برای
لقمه نانی . قالی های چه کسی را می تکانی برای سیر کردن شکم بچه هایت ؟
برفی نمی بارد . پاروهایت را چوبه ی دار نموده و حلق آویزت می کنند.مرگ بهتر از زندگی بی رویاست ..
بر خیز برخیز تا با من ما
شویم و حقمان را بستانیم و رویایمان را رنگ عشق بزنیم .
حقت را نمی شناسی . نا حقان
آنرا سند ملک پدرشان کرده اند و چهار نعل بر تو و آنچه داشتی و دیگر نداری . می تازند ...................... چشمهای توسن شان را می بندیم و افسارش را به دست می گیریم . خدا را شکر هنوز دستهایمان توان دارد و پاهایمان . سالم است .
چندروزقبل هم این مادرقهرمان درفیس دلنوشته های امیرارشد تاجمیر نوشته بود:
کتاب توی دستمه! اما فکرم پیش توئه . به جای خطوط کتاب . چشمات بهم زل زده . چشمهایی که همیشه می خندید . امیرارشدم جات راحته ؟ تو به ارزوت رسیدی . مهم نیست اگه من ارزو بدل در هجرتت میسوزم و مینالم . چه کنم باورم نمیشه که دیگه نمیتونم بغلت کنم و ببوسمت (وای به خدا درد بزرگیه (بی تو بودن رو میگم ) . یادته : هنوز زنگ صدات توی گوشمه از راه نرسیده میگفتی :مامان مردم از گشنگی غذا بیار . قربون شکمت برم حالا کی واست غذا میاره ؟ حالا کی لباساتو می شوره ؟ سرتو روی پای کی میذاری تا موهاتو نوازش کنه ؟ حالا خودتو واسه کی لوس میکنی ؟ دلم برات تنگه . هنوز منتظرتم تا به خونه بیای . اما این کابوس واقعیه . تو دیگه بر نمیگردی .میدونم من باید چمدونامو ببندم و بیام پیش تو . خدایا چه لحظه شیرینیه لحظه دیدار . بغلت میکنم . می بوسمت . سرمو رو سینه مهربونت میذارم و از شادی همش می خندم و دیگه نمیگذارم از پیشم بری تو پاره ای از وجود منی . نه نه . تو خود منی . دیگه نمیگذارم از پیشم بری .
کتاب توی دستمه! اما فکرم پیش توئه . به جای خطوط کتاب . چشمات بهم زل زده . چشمهایی که همیشه می خندید . امیرارشدم جات راحته ؟ تو به ارزوت رسیدی . مهم نیست اگه من ارزو بدل در هجرتت میسوزم و مینالم . چه کنم باورم نمیشه که دیگه نمیتونم بغلت کنم و ببوسمت (وای به خدا درد بزرگیه (بی تو بودن رو میگم ) . یادته : هنوز زنگ صدات توی گوشمه از راه نرسیده میگفتی :مامان مردم از گشنگی غذا بیار . قربون شکمت برم حالا کی واست غذا میاره ؟ حالا کی لباساتو می شوره ؟ سرتو روی پای کی میذاری تا موهاتو نوازش کنه ؟ حالا خودتو واسه کی لوس میکنی ؟ دلم برات تنگه . هنوز منتظرتم تا به خونه بیای . اما این کابوس واقعیه . تو دیگه بر نمیگردی .میدونم من باید چمدونامو ببندم و بیام پیش تو . خدایا چه لحظه شیرینیه لحظه دیدار . بغلت میکنم . می بوسمت . سرمو رو سینه مهربونت میذارم و از شادی همش می خندم و دیگه نمیگذارم از پیشم بری تو پاره ای از وجود منی . نه نه . تو خود منی . دیگه نمیگذارم از پیشم بری .
دراینجا یادحرفهای خانم مریم رجوی میافتم :
سخنراني مريم رجوي در كنفرانسي در پاريس به مناسبت روزجهاني عليه اعدام
ما در پي نظم تازهيي هستيم بر اساس آزادي، دموكراسي و برابري.
ما انتخاب كردهايم كه بايستيم و نبرد كنيم. تا مردممان به آزادي و خوشبختي برسند.
تا ديگر هيچ نوجوان زير هجده سالي در زندان، براي رسيدن به سن قانوني اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هيچ مادري در ماتم فرزند اعدامشدهاش اشك نريزد.
انگيزة ما براي مقاومت تا پيروزي، كينه و انتقام نيست. انگيزة ما عشق به آزادي و انسانيت است.
#ایران #تهران #امیر_ارشد_ تاجمیر #روحانی #خامنه ای #جوانان #قیام #آزادی #مادران _شهدا
سخنراني مريم رجوي در كنفرانسي در پاريس به مناسبت روزجهاني عليه اعدام
ما در پي نظم تازهيي هستيم بر اساس آزادي، دموكراسي و برابري.
ما انتخاب كردهايم كه بايستيم و نبرد كنيم. تا مردممان به آزادي و خوشبختي برسند.
تا ديگر هيچ نوجوان زير هجده سالي در زندان، براي رسيدن به سن قانوني اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هيچ مادري در ماتم فرزند اعدامشدهاش اشك نريزد.
انگيزة ما براي مقاومت تا پيروزي، كينه و انتقام نيست. انگيزة ما عشق به آزادي و انسانيت است.
#ایران #تهران #امیر_ارشد_ تاجمیر #روحانی #خامنه ای #جوانان #قیام #آزادی #مادران _شهدا
No comments:
Post a Comment