مادرامیرارشد تاج میرقلبی به سوزندگی خورشید دارد.تمامی وجودش لبریز
ازعاطفه برای همه جوانان است ، عشقی که ازارشدترین امیرش ناشی میشود ، وقتی که
جانش رادراین راه نهاد .این مادردلسوخته هرروز ترانه ای برلب درفیس اش دارد
امروزبه
نوای اوگوش فرادهیم :
برای
پسر مبارزم . امیر ارشد تاج میر
پیاده می دوم کویر خیال را
با پاهایی که آبله اش به خون نشسته
و دل بیچاره و پریشانی / که درد می کشد درد را
نفرین تان نمی کنم
در قاموس من . نفرین جایی ندارد
اما . با تمام وجود . آه می کشم ظلمهای تان را
باشد که خنجر بی رحمی تان . به قلبتان باز گردد
نه برای مرگ / برای انسان شدن .
پیاده می دوم کویر خیال را
با پاهایی که آبله اش . به خون نشسته
و دل بیچاره و پریشانی / که درد می کشد درد را
فرزندانتان سلامت اند
در بهترین نقطه ی جهان / در حال عشق و صفا .
اما فرزندان بی گناه من / یا زیر خاکند / یا در زندان
شکنجه شان می کنید و لذت می برید .
نفرین تان نمی کنم
اما با تمام وجود آه می کشم ظلمهای تان را
باشد که خنجر بی رحمی تان . به قلبتان باز گردد
نه برای مرگ / برای انسان شدن
درود بر تو مادر وفادار و شجاع خدا قوت
ReplyDelete